در بازرسی صورتهای مالی شرکتها برای تصمیمگیری خرید، یکی از فاکتورهای با اهمیت، بازرسی قیمت تمام شده کالای فروش رفته است. این موضوع از سه قسمت مواد اولیه، کارکرد و سربار ایجاد میشود. برای بازرسی مواد اولیه مصرفی پر ارزش ترین موضوع، دقت به قیمت مرتبط به مواد اولیه مصرفی شرکتهاست. به عنوان مثال، در شرکتهای فولادی و سنگ آهنی، آن گروه از شرکتهایی که مواد اولیه خود را از بیرون شرکت میخرند، قیمت مواد اولیه شان به قیمت بیلت و سنگ آهن و دلار وابسته است.
درباره شرکتهای اوره ای، مواد اولیه مصرفی شان معمولا خوراک گازی است و البته به دلار نیز مرتبط هستند. شرکتهای متانولی نیز همچون زاگرس خوراک گازی مصرف میکنند ولی شرکتی مثل پتروشیمی جم، معمولا برش سبک و اتان مصرف میکنند ولی در همان گروه پلیمر شرکتی مثل مارون معمولا از گاز طبیعی استفاده میکند. یکی از علت های مهم این مسئله، بازرسی مواد اولیه مصرفی شرکتها است که میتواند کمک کند تا جریان سوددهی شرکت را بازرسی کنیم. در صورتی که این روزها مسئله قیمت گذاری و عرضه محصولات فولادی در بورس کالا گرم است، برای نمونه، با عرضه سنگ آهن در بورس کالا، ضریب قیمت سنگ آهن در مقایسه به بیلت رشد پیدا می کند. این مقایسه اکنون حدودا نصف ضریب جهانی است.
بنابراین، در جهت مخارج برای شرکتهایی که مصرفکننده سنگ آهن هستند، این رشد با نتیجه منفی همراه است. نکته دیگری که میتوان در تحلیل مواد اولیه مصرفی به آن دقت کرد، ترکیب استفاده از انواع مواد اولیه مصرفی است. موقعی که در تولید یک محصول میتوان از چند ماده اولیه مختلف استفاده کرد، قیمت مواد اولیه و دستیابی به آنها فاکتورهایی هستند که نسبت استفاده از هر ماده مصرفی را برای شرکتها معین میکنند.
مخارج دستمزد و سربار شرکتها نیز احتیاج به بازرسی دارند. هزینه استهلاک نیز در بخش سربار وجود دارد که در صورت نداشتن طرح پیشرفت، حدودا ثابت است مگر اینکه شیوه محاسبه فرسودگی شرکت غیرخطی باشد. بقیه مخارج با دقت به چگونگیشان باید بازرسی شوند که تقریبا از تورم تاثیر میپذیرند. بازرسی هر کدام از این فاکتورها در کنار یکدیگر به تصمیمگیری برای خرید یا نخریدن یک شرکت کمک میکند.