کارشناسان بازار آهن اعتقاد دارند که استفاده از ابزار بورس کالا برای فروش محصولات فولادی سبب روشنسازی این خرید وفروش ها میشود ولی اگر خرید وفروش فولاد از میدان بورس کالا بیون بیاید و به طرف فروش حوالهای برود، باید توقع انجام خرید وفروش پشت پرده، مذاقی و در حقیقت پخش رانت به قسمت ویژه ای از مصرفکنندگان باشیم. همچنین وضعیت تولید فولاد اکنون بسیار گوناگون از دهه ۶۰ است و نباید به جستجوی شیوه های فروش در آن سالها رفت. در حقیقت مسئله قسمت فولاد در کم بودن مواد اولیه نیست که مسئولین بخواهند فروش را سهمیه دهی کنند.
سال قبل ۲۷ میلیون تن فولاد در کشور تولید شد که از این مقدار ۱۱ میلیون به علت نبود بازار داخلی صادر شد. اکنون در وضعیتی که گفته میشود مقدار تولید امسال به ۳۰ میلیون تن میرسد و در مطلوب ترین وضعیت احتمال صادرات میزانی شبیه سال پیش وجود دارد، همچنان این بازار برافروخته است اما دقت کنید که این بی نظمیها تاثیر کم بودن مواد اولیه نیست که بتوان با سهمیهبندی فروش چند شرکت بزرگ آن را نظارت کرد. کم بودن در بازار شمش به پخش نا مطلوب محصولات و حکومت گذاریهاینا مطلوب در این حیطه مرتبط میشود و شرایط هر تصویب شده ای و دستوری از دولت و وزارت صنعت نه فقط تا به اکنون نتوانسته به مدیریت این بازار منتهی شود که بر مسائل آن اضافه کرده است.
تعادل نداشتن در کفههای عرضه و درخواست در خرید و فروش شمش فولاد در بورس کالا در هر دو قسمت عرضه و درخواست قابل بازرسی است. در قسمت عرضه، با الزام رسمی برای تولیدکنندگان شمش، برای ارائه محصول در میدان خرید و فروش بورس کالا اما قسمت قابل اهمیتی از شرکتها از این لزوم سرپیچی کرده و وزارت صمت نیز فقط بر چند شرکت بزرگ فولادی برای اجرای کف عرضه سختی وارد میکند. درصورتی که اگر همه تولیدکنندگان فولاد کف عرضه را ملاحظه میکردند این بازار شاهد این میزان از برافروختگی نبود.محمد کشانی افزود: در قسمت درخواست نیز عواملی مانند نرخگذاری دستوری یا تشخیص قیمت شمش طبق ۹۵ درصد قیمت نیمایی با نرخ بازار آزاد که برطبق ارز آزاد حساب میشود به افزایش درخواست منتهی میشود.