بازار آهن در طول روز های قبل در حیطه میلگرد گرفتار تغییراتی نه زیاد آشکار اما پیوسته بود؛ همین مشکل در بازار باعث شد تا کارشناسان نتوانند در حیطه ی ورق نظر کلی را ارائه دهند. به عبارت دیگر حقیقت بدون بحث وگفت گو این بازار به علت چگونگی انحصاری آن در اصل تولید و روش کلا غلط توزیع این کالا در سیستم حراجی بورس کالا سبب شده که کمترین امیدی در مقابل بهتر شدن و یا اصلاح این بازار نداشته باشیم.
انتظار مردم برای هر بازاری این است که بتوان تا میزانی چشم اندازی را برای آن متصور بود تا در مرحله بعدی از زاویه های مثبت آن نیز بتوان برای تسکین درد مصرف کننده نهایی منفعت پیدا کرد اما در بازار ورق با وجود منابع کم و چارچوب هزارتوی سیستم توزیع ناقص این کالا متاسفانه نمی شود انتخاب مثبتی را برای چشم انداز آن پیدا کرد؛ به این علت کارشناسان نمی توانند امید بیهوده به مصرف کننده نهایی این کالا در این بازار دهند.
حقیقت اینست که با وضعیت موجود و شرایط منحصر تولید این کالا و از جهتی شرایط تحریم ها یا باید کلا سیستم توزیع حراجی در حال حاضر کنار گذاشته شود و یا باید خود دولت وارد شود و کانال های تامین این کالا در کشور را رشد دهد. چه با پیشرفت و تاسیس کارخانه تولید ورق یا با واردات آن راه کاری برای شرایط فعلی این بازار آشفته پیدا کند.
از این جهت سعی دولت برای مدیریت نرخ ها تابعی از تدابیر کلی دولت در امور اقتصادی کشور می باشد. در هفته قبل از سمت وزیر امور اقتصادی و دارایی بازگفتی به گوش رسید که جست و خیز تولید نیازمند هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری می باشد که معنی اصلی اش این است که دولت در نظر دارد دارایی های خود را تا این میزان در بورس سهام به فروش برساند. برخی از تحلیل گران گفت و گو از مشخصه ۸ میلیونی بازار سهام را تا آخر سال می کنند. سهام فولادی ها از دیدگاه تحلیل گران بورس جزء سهام مرجع دیده می شود، در نتیجه سیاست وزارت صمت برای عطشان نگه داشتن بازار کاملا معمولی است آنچه قطعی است نرخ عرضه شده در بورس کالا با این جریان برای تاجر باید منفعت آور باشد تا بازار سهام فولادی ها همانگونه داغ بماند.